نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

معنی برخی بندهای درس «بازرگان و پسران»:

درس چهارم

بازرگان و پسران

  • نویسنده: ابوالمعالی نصرالله منشی
  • نوع نثر: بازنویسی (ساده و روان)
  • اثر: کتاب کلیله و دمنه، باب دوم شیر و گاو

 

او مردی با تجربه بود و از حوادث روزگار، بسیار چیزها آموخته بود.

او مردی با تجربه بود و از اتفاقات و پیشامدهای روزگار، تجربه های بسیاری را یاد گرفته بود.

 

فضای گرم و پُر مهری داشتند.

محیط و جمع صمیمی و با محبتی داشتند.

 

اندوختن مال از راه پسندیده و تلاش برای مراقبت از آن - بخشش به دیگران - محافظت از خود در برابر بلاها.

جمع آوری و ذخیره ی مال و ثروت از راه درست و شایسته و کوشش برای نگه داری کردنِ آن ها - بخشیدن مال به دیگران - و در برابر رنج ها و سختی ها، از خود مواظبت کردن.

 

هر که در این چند خصلت، کاهلی بورزد، به مقصد نرسد. هر کس از کار و تلاش، روی بگرداند، نه اسباب آسایش خود را می تواند فراهم کند و نه می تواند از دیگران مراقبت نماید.

هر کسی در این چند ویژگی، تنبلی کند به هدف و آرزویش نمی رسد. هر کسی که نسبت به کار و تلاش، بی توجه باشد، نمی تواند وسایل آرامش و راحتی خودش را فراهم کند و همچنین نمی تواند از دیگران، مواظبت بکند.

آرایه ادبی:

روی بگرداند  ß  کنایه از بی توجّه و بی اعتنا باشد.

 

اگر مالی به دست آوَرَد و در نگه داری آن، غفلت ورزد، زود تهیدست شود. همچنان که اگر از کوه هم اندک اندک بردارند، چیزی از آن بر جای نمی ماند.

اگر مال و ثروتی را به دست بیاورد و در مواظبت از آن، بی توجّهی کند، به زودی فقیر و بی چیز می شود، همان طوری که اگر از کوهِ به این بزرگی، تکّه تکّه بردارند، در نهایت، کوه هم تمام می شود و چیزی از آن باقی نمی ماند.

نکته ادبی:

در این عبارت، منظور از کوه، همان «مال» است که اگر از آن برداشته شود، کم می شود.

نکته مفهومی:

این عبارت، بر هزینه کردن (خرج کردن) درست و تلاش و کوشش، تأکید می کند.

 

هر که در اندوختن مال دنیا، فقط برای خود تلاش کند، در ردیف چارپایان است.

هر کسی فقط به فکر خودش باشد و فقط برای خودش، مال و ثروت ذخیره کند، مانند حیوانات است.

آرایه ادبی:

هر که هر کسی را به چارپایان (حیوانات)، مانند کرده است  ß  تشبيه

 

ای فرزندان، بکوشید به کسبِ هنر و فضیلت، که انسان ثروتمند و باهنر اگر چه گمنام باشد و دشمن بسیار داشته باد به سبب عقل و هنر خویش در میان مردم، شناخته می شود. چنان که فروغِ آتش را هر چه تلاش کنند کم شود، باز هم شعله ور می گردد.

ای فرزندان من، در به دست آوردن هنر و برتری، تلاش کنید؛ زیرا انسان ثروتمند و هنرمند اگر چه معروف نباشد و دشمنان فراوان هم داشته باشد، به دلیل داشتن عقل و هنر، در بین مردم، معروف و مشهور می شود؛ آن طوری که روشنایی آتش را هر چه قدر تلاش بکنند که کمتر بشود باز هم آتش شعله ور و بیشتر می شود.

نكته مفهومی:

همانطوری که آتش را نمی توان کم کرد یا مخفی کرد، انسان مشهور همیشه، سرشناس خواهد بود.

 

شما هم ای فرزندان، به مقدار دانش و فهم خود، بکوشید خویش را به نیکویی، بشناسانید، زیرا، دانه هنگامی که در پرده ی خاک نهان است، هیچ کس در پروردن آن، تلاش نکند. چون سر از خاک بر آورد و روی زمین را آراست معلوم گردد که چیست. در آن حال، بی شک، آن را بپرورند و از آن بهره گیرند.

ای فرزندان من، شما هم به همان اندازه ی آگاهی و درک خودتان، تلاش کنید که خودتان را با کارهای خوبی که انجام می دهید، معروف کنید؛ زیرا تا وقتی که دانه در درون خاک پنهان باشد هیچ کسی آن را پرورش نمی دهد وقتی که [آن دانه] رشد کند و بروید و روی زمین را زیبا کند و مشخص شود که چه چیزی است، در آن زمان، حتماً آن (دانه) را پرورش می دهند و از آن استفاده می برند.

نکته ادبی:

در این عبارت، انسانی که تلاش می کند تا شناخته شود تشبيه (مانند) شده به دانه ای که از دل زمین بیرون می آید. همان طوری که دانه اگر در دل زمین بماند کسی به او توجّه نمی کند، انسانی که شناخته و معروف نشود، کسی به او توجّه نمی کند.

 

پس اگر بی هنر و فضیلت باشید، از شما دوری جویند؛ چنان که موش، اگر چه با مردم هم خانه است، چون موذی است، او را از خانه بیرون اندازند و در هلاکِ آن کوشند.

اگر به دنبال هنر و برتری و کارهای خوب نروید، مردم از شما فاصله می گیرند؛ آن طور که موش اگرچه در خانه ی انسان ها زندگی می کند، چون آزار دهنده است، او را از خانه بیرون می کنند و تلاش می کنند که آن (موش) را بُکشند.

آرایه ادبی:

انسان بی هنر و فضیلت مانند موش موذی است که ارزشی ندارد.

 

محتوای درس:

در این درس یک مرد بازرگان که بسیار با تجربه بود به فرزندانش نصیحت می کرد که ای فرزندان، مردم باید برای رسیدن به زندگی راحت، مقام بزرگ و پاداش نیک آخرت، باید این کارها را انجام دهند:

مال پسندیده جمع کنند، به دیگران ببخشند و در برابر بلاها از خود محافظت کنند.

هر کس که این ویژگی ها را رها کند به هدف و آسایش نمی رسد و نمی تواند از دیگران مراقبت نماید. همچنین نصیحت می کند که به دنبال هنر بروید چون هنر و نیکویی، سبب شناخت انسان هاست. پس اگر بی هنر و فضیلت باشید، از شما دوری می جویند.

 

کلیله و دمنه:

کتابی است از اصل هندی که در زمان ساسانیان به فارسی میانه ترجمه شد. نام کتاب از نام دو شُغال به نام های «کلیله» و «دمنه» گرفته شده است و بخش بزرگی از کتاب، اختصاص به داستانِ این دو شغال دارد. اصل کتاب به زبان سانسکریت (زبان هندی) تألیف شده است. بُرزویه طبیب آن را از هند به ایران آورد و به زبان پهلوی ترجمه کرد.

عبدالله بن مُقَفّع از پهلوی به عربی ترجمه کرد و در قرن ششم «ابوالمعالی نصرالله منشی» به فارسی ترجمه کرد.

این کتاب از زبان حیوانات است و مفهوم نمادیِ پند و اندرز دارد.


سایر مباحث این فصل